تحلیل تکنیکال

مقدمه:

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ تحلیل تکنیکال در بازار فارکس یکی از ابزارهای پرکاربرد برای پیش‌بینی حرکات قیمت بر اساس نمودارها و الگوهای قیمتی گذشته می‌باشد. این رویکرد بر این فرض استوار است که تاریخ به نوعی تمایل به تکرار خود دارد و بازارها الگوهای قیمتی مشخصی را دنبال می‌کنند. تحلیلگران تکنیکال با استفاده از انواع ابزار ها و شاخص‌های تکنیکی، رفتار قیمت را مطالعه کرده و مورد بررسی قرار می‌دهند.

تحلیل تکنیکال یکی از دو شاخه “Branch” اصلی تحلیل در بازارهای مالی است که مورد استفاده فعالان بازار فارکس قرار می‌گیرد. در مقابل تحلیل بنیادین که به مطالعه عوامل اقتصادی، مالی و سایر عوامل خارجی که می‌توانند بر قیمت ارز تأثیرگذار باشند می‌پردازد، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را بر روی نمودارهای قیمت و حجم معاملات می‌گذارد و سعی دارد رفتار آتی بازار را بر اساس الگوهای تاریخی مشخص شده در این نمودارها پیش‌بینی کند.

پایه و اساس تحلیل تکنیکال بر سه اصل اصلی استوار است: اول این که تمام اطلاعات موجود در بازار در قیمت‌ها منعکس شده‌اند؛ دوم آن که قیمت ها تمایل دارند طبق روندها حرکت کنند؛ و سوم این که تاریخ معمولا خود را تکرار می‌کند. تحلیلگران تکنیکال از این اصول برای بررسی نمودارهای قیمتی استفاده می‌کنند تا موقعیت‌های معاملاتی سودآوری را شناسایی کنند.

بررسی نمودارها و مدل‌های قیمتی گذشته به تحلیلگران این فرصت را می‌دهد تا الگوها و روندهایی را که احتمال دارد در آینده تکرار شوند، پیدا کنند. هرچند که تحلیل تکنیکال عمدتا به دنبال شناسایی شرایط بازار است، اما می‌توان از آن برای تشخیص زمانی که بازار ممکن است در حال اشباع خرید یا اشباع فروش باشد نیز استفاده کرد.

در تحلیل تکنیکی، که تمرکز بر روی نمودار قیمت است، به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که بدون توجه به عوامل بیرونی پیچیده، مانند گزارشات اقتصادی یا اخبار سیاسی، تصمیم‌گیری کنند. آن ها باور دارند که تمام اطلاعات مرتبط با بازار، از جمله نگرانی‌ها، امیدها و ترس‌های معامله‌کنندگان، در قیمت‌های لحظه‌ای و همچنین حجم‌های معاملاتی منعکس‌شده است. این رویکرد از ارزش‌گذاری و پیچیدگی‌های تحلیلی بی‌نیاز است و به جای آن روی پویایی‌های داخلی خود بازار تمرکز دارد.

این راهبرد در جامعه معامله‌گران فارکس بسیار رایج است، زیرا بازار فارکس ویژگی‌های فنی قوی دارد که به خوبی با ابزارها و الگوهای تحلیل تکنیکال سازگار هستند. معامله‌گران تکنیکی می‌توانند از بازه‌های زمانی مختلف استفاده کنند تا معاملات کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا بلندمدت را پایه‌ریزی نمایند.

تحلیل تکنیکال همچنین مزیت انعطاف‌پذیری دارد، به این معنی که می‌تواند بر تقریبا هر ابزار مالی و بازاری اعمال شود که دارای نمودار قیمتی است. این موضوع باعث می‌شود که تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از مرکزی‌ترین ابزارها در انواع معاملات فارکس شناخته شود. در این مقاله سعی شده به زبان ساده تحلیل تکنیکال را با چند ابزار تحلیل تکنیکال مثل انواع مثلث در تحلیل تکنیکال،  الگوهای تحلیل تکنیکال، انواع روش های تحلیل تکنیکال و بهترین روش تحلیل تکنیکال و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال توصیف کنیم.

تحلیل تکنیکال شامل چه مواردی است:

  1. *نمودارها*: ابزار اصلی تحلیل تکنیکی نمودار قیمت است. نمودارهای میله‌ای، شمعی و خطی از پرکاربردترین انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند.
  2. *روندها*: تحلیلگران به دنبال شناسایی روندهای غالب در بازار هستند. اگر بخواهیم توصیف ساده ای از انواع روند ها داشته باشیم، یک روند صعودی هنگامی رخ می‌دهد که قیمت‌ها به طور مداوم اوج‌ها و دره‌های بالاتری را ایجاد کنند. برعکس، در یک روند نزولی، قیمت‌ها کف‌ها و سقف‌های پایین‌تری تولید می‌کنند.
  3. *حمایت و مقاومت*: سطوح حمایت و مقاومت نقاطی در نمودار هستند که قیمت تمایل دارد از حرکت فراتر از آن‌ها مقاومت یا حمایت دریافت کند. شکستن این سطوح می‌تواند به معنای تغییر روند باشد.
  4. *الگوهای نموداری*: الگوهای متداولی مانند سر و شانه‌ها، مثلث‌ها، پرچم‌ها و بالون‌ها که می‌توانند نشان‌دهنده ادامه یا وارونگی روند فعلی باشند.
  5. *شاخص‌های تکنیکال*: ابزارهایی مثل میانگین‌های متحرک، RSI (شاخص قدرت نسبی), MACD (میانگین متحرک همگرایی/واگرایی), و باندهای بولینگر که به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا تصمیم‌گیری‌شان را بر پایه تحلیل دقیق‌تری انجام دهند.
  6. *حجم*: تحلیل حجم معاملات نیز می‌تواند به عنوان تأییدی برای قدرت یک روند یا الگو عمل کند.
  7. *مدیریت ریسک*: به‌کارگیری دستورات توقف ضرر (Stop-Loss) و گرفتن سود (Take-Profit) جزء لاینفک استراتژی‌های معاملاتی بر پایه تحلیل تکنیکال است.

چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم؟

  1. *یادگیری و تمرین*: قبل از شروع، مهم است که به درک مفاهیم پایه و کار با انواع نمودارها و ابزارها بپردازید.
  2. *استفاده از حساب دمو*: تمرین در بازار واقعی با استفاده از حساب‌های دمو به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های تحلیل تکنیکی خود را بدون ریسک از دست دادن سرمایه توسعه دهید.
  3. *توسعه استراتژی*: توسعه یک برنامه معاملاتی مبتنی بر قوانین ورود و خروج مشخص که شامل مدیریت ریسک و تحمل ریسک شخصی شما باشد.
  4. *تجزیه و تحلیل مداوم*: تحلیل تکنیکال نیاز به بررسی مستمر بازار و تنظیم استراتژی‌ها بر اساس شرایط متغیر بازار دارد.
  5. *انعطاف‌پذیری*: توانایی سازگاری با شرایط جدید و تغییر در استراتژی‌ها زمانی که بازارها تغییر می‌کنند اهمیت دارد.

تحلیل تکنیکال می‌تواند ابزار قدرتمندی باشد، اما به خاطر داشته باشید که دقیق یا قطعی نیست. استفاده از تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از استراتژی جامع معاملاتی، که در آن عوامل دیگری نظیر تحلیل بنیادی، اقتصاد کلان و اخبار روزانه نیز در نظر گرفته شود، توصیه می‌شود.

الگوهای مثلث در تحلیل تکنیکال

در تحلیل تکنیکال این الگوها هستند که به تحلیل‌گر در راه شناخت روند‌ها و پیش‌بینی نتایج آینده کمک کرده و او را به سمت معاملات سودمند و کم ریسک هدایت می‌کنند. یک دسته از الگوهای بسیار پرکاربرد در تحلیل تکنیکال الگوی مثلث است که زیر مجموعه الگوهای کلاسیک (مانند الگوی پرچم) قرار می‌گیرند. این الگوها بیشتر نوید ادامه روند را می‌دهند اما گاهی اوقات نیز برگشت روند را به تحلیلگر هشدار می‌دهند.

الگوهای مثلثی به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

۱. مثلث متقارن

۲. مثلث افزایشی

۳. مثلث کاهشی

حمایت و مقاومت در الگوی مثلث

در یک الگوی مثلثی، خط پایینی مثلث به‌ عنوان خط حمایتی شناخته می‌شود. در این ناحیه خریداران قدرت بیشتری نسبت به فروشندگان سهم دارند و قیمت سهم به دلیل تقاضای بیشتر خریداران نسبت به عرضه فروشندگان افزایش می‌یابد. با نزدیک شدن به خط بالایی مثلث که به آن خط مقاومت نیز گفته می‌شود، اتفاقی عکس حالت قبلی رخ می‌دهد و این بار فروشندگان، قدرت بیشتری نسبت به خریداران داشته و قیمت کاهش پیدا می‌کند.

در ادامه به سراغ بررسی سه دسته اصلی از الگو‌های مثلثی که در بالا گفته شد می‌رویم:

الگوی مثلث متقارن

در این الگو خط بالا و پایین مثلث هم‌زمان به سمت هم‌دیگر حرکت می‌کنند که این موضوع قدرت تقریبا یکسان خریداران و فروشندگان را به ما نشان می‌دهد. در این الگو ادامه روند قیمت وضعیت مشخصی ندارد و ممکن است در ادامه روند قبلی یا در خلاف جهت روند سابق حرکت کند و بستگی به این موضوع دارد که قیمت، کدام خط مثلث را می‌شکند.

هرچه خطوط بالا و پایین مثلث به یکدیگر نزدیک‌تر شوند احتمال شکست خطوط بیشتر می‌شود ولی تا زمانی که خطوط توسط یک کندل قیمت شکسته نشده است و کندلی در ادامه آن برای تایید شکست مثلث ایجاد نشده است نباید دست به معامله زد.

برای رسم خط بالا و پایین الگوهای مثلث حداقل نیاز به دو تا سه نقطه برای هر خط داریم تا الگوی ما قابل اطمینان باشد این هم در نظر داشته باشید که رسم این الگوها تا حدودی به سلیقه تحلیل‌گر هم بستگی دارد و ممکن است الگوی رسم شده توسط تحلیلگر‌های مختلف با یکدیگر تفاوت‌هایی داشته باشد که این موضوع اهمیت چندانی ندارد و بستگی به سلیقه و تجربه او در تحلیل تکنیکال دارد.

الگوی‌ مثلث افزایشی

در این الگو خط بالای مثلث یا همان خط مقاومت تقریبا افقی است و خط پایینی با گذر زمان به سمت خط بالا حرکت می‌کند. در این الگو افزایش تدریجی قدرت خریداران را شاهد هستیم اما این قدرت به حدی نیست که قیمت را از خط بالایی فراتر ببرد.

روند در ادامه این الگو معمولا صعودی است. پس اگر این الگو در ادامه یک روند صعودی تشکیل شده باشد یک الگوی ادامه دهنده و اگر در ادامه یک روند نزولی تشکیل شده باشد یک الگوی بازگشتی است.

زمانی ما با استفاده از این الگو خرید انجام می‌دهیم که با افزایش قدرت خریداران خط بالایی شکسته شود و این شکست همراه با افزایش حجم معاملات باشد. زیرا تضمین شکست یک مقاومت و شروع یک حرکت صعودی در قیمت افزایش حجم معاملات است.

الگوی‌ مثلث افزایشی

الگوی‌ مثلث افزایشی

الگوی‌ مثلث افزایشی

الگوی‌ مثلث افزایشی

 

الگوی‌ مثلث کاهشی

این الگو دقیقا عکس الگوی افزایشی است و این بار خط بالایی یا همان مقاومت است که به سمت خط حمایت که تقریبا حالت افقی دارد حرکت می‌کند. این مثلث معمولا در ادامه یک روند نزولی تشکیل می‌شود و این روند نزولی پس از شکست مثلث ادامه می‌یابد.

در شکست مثلث کاهشی نیز توجه به حجم معاملات از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا حجم معاملات معمولا در زمانی که قیمت داخل الگو قرار دارد با نزدیک شدن سقف و کف الگو به هم کاهش می‌یابد و افزایش در حجم معاملات می‌تواند نشانه‌ای قابل اتکا از شکست مثلث باشد.

الگو‌های مثلثی بسیار پرکاربرد هستند و به وفور در چارت‌های قیمتی دیده می‌شوند و فرقی نمی کند در چه چارت معاملاتی باشد. در جفت ارزها، در طلا، نفت و حتی در ارزرمزها هم دیده می شود. این الگوها به عنوان الگوهای معاملاتی میان‌مدت شناخته شده و برای معاملات در این بازه زمانی مفید هستند. این در حالی است که باید توجه کرد که این الگوها مانند سایر الگوها و روش‌های تحلیلی به تنهایی قابل اتکا نیستند و برای معامله سودمند و کم ریسک، بهتر است که از مجموعه‌ای از تحلیل‌ها با توجه به استراتژی خود استفاده کنیم.

روند قیمت در الگوهای مثلث چگونه است؟

به صورت کلی اگر در چارت معاملاتی الگوی مثلث شکل گیرد، معمولا (نه حتما)، قیمت تمایل دارد بعد از متراکم شدن در پترن مثلث، دوباره مسیر قبلی خود را طی کند، معمولا معامله گران قبل از انتشار خبرهای مهم اقتصادی، مقداری از سودهای خود را ذخیره می کنند و تمایلی برای ورود به معامله جدید ندارند تا زمانی که خبر منتشر شود و دوباره معامله گران وارد معامله خرید یا فروش می شوند. اما در الگوی مثلث این چنین حرکاتی از قیمت دیده می شود که اگر قیمت از سقف انتهای مثلث خارج شود، صعودی خواهد بود و اگر قیمت از کف انتهای مثلث خارج شود، افت قیمت را خواهیم داشت. اما نکته مهم این است که مثلث تشکیل شده در کجای قیمت شکل گرفته باشد و همچنین در چه تایمی شکل گرفته باشد. معمولا معامله گری بر اساس تحلیل تکنیکال در تایم های 15 دقیقه و بالاتر تا روزانه می باشد و مثلث های تشکیل شده در تایم های پایین می تواند عملکرد ضعیف تری نسبت به  تایم های بالا از خود نشان دهند.

انواع روش های تحلیل تکنیکال:

در سبک معامله گری تکنیکال، از اندیکاتورها هم کمک گرفته می شود چون اندیکاتورها در واقع مهرتاییدی بر تحلیل هستند و به این نکته دقت داشته باشید که اندیکاتورها همیشه بر اساس رفتار گذشته بازار شکل می گیرند، به عنوان مثال در اندیکاتوری با پریود 14 یعنی از کندل فعلی تا 14 کندل گذشته، مقادیر باز شدن، مقدار کمترین و بیشترین و مقدار بسته شدن هر کندل را محاسبه می کند و به صورت یک نمودار یا هیستوگرام در شکل به نمایش می گذارد.

اما یک سری از اندیکاتورهای حجمی هستند که با دیتای سطح 2 می توان به آن ها دسترسی پیدا کرد که این اندیکاتورها می توانند حجم همان لحظه معاملات را به معامله گر نشان دهند و یا مقادیر خرید و فروش صف های تشکیل شده و … را می توان مشاهده کرد. این اندیکاتورها برای معاملات استفاده می شود و برای تحلیل تکنیکال نمی توان استفاده کرد. چون تحلیل تکنیکال یک مسیری را برای آینده قیمت در تایم های بالا به نمایش می گذارد ولی حجم های لحظه ای برای معاملات در تایم های پایین و نوسان های قیمت استفاده می شود. پس در این مبحث به درک عملکرد این دو نوع از اندیکاتورها رسیدیم.

آیا برای تحلیل تکنیکال باید از اندیکاتورها استفاده شود؟

در پاسخ به این سوال می توان با قاطعیت بیان کرد “خیر”. استفاده از اندیکاتورها در واقع به جهت تایید تحلیل می باشد و می توان بدون آن ها هم تحلیل انجام داد.

الگوهایی که بر اساس قیمت در چارت معاملاتی تشکیل می شوند می توان بدون هیچ اندیکاتوری از آن ها استفاده کرد. این الگوها مثل: پترن های مثلث (که در بالا به آن پرداختیم)  ویا سروشانه که در زیر به آن اشاره خواهیم کرد.

الگوهای سروشانه “Head and Shoulders” یا تاج پادشاهی “Kings Crown” و سایر الگوهای پرایس اکشنی.

الگوی سروشانه:

الگوی سر و شانه‌ها یکی از کلاسیک‌ترین و شناخته‌ شده‌ترین الگوهای نموداری در تحلیل تکنیکال است و برای پیش‌بینی بازگشت روند استفاده می‌شود. این الگو به دو شکل مشاهده می‌شود: معکوس (که نشان‌دهنده بازگشت یک روند صعودی به نزولی است) و معمولی (که نشان‌دهنده بازگشت یک روند نزولی به صعودی است).

الگوی سروشانه

الگوی سروشانه

الگوی سر و شانه‌ها (Head and Shoulders):

این الگو شامل سه قله در یک نمودار قیمتی است که به صورت زیر توضیح داده می‌شود:

– *شانه‌ی چپ (Left Shoulder)*: پس از یک روند صعودی، بازار یک قله یا سقف را تشکیل می‌دهد و سپس به سطحی پایین‌تر باز می‌گردد.

– *سر (Head)*: بازار دوباره افزایش می‌یابد، اما این بار به یک سطح بالاتر نسبت به شانه‌ی چپ، و سپس بار دیگر به حدود سطح قبل باز می‌گردد.

– *شانه‌ی راست (Right Shoulder)*: در نهایت بازار یک بار دیگر افزایش می‌یابد ولی تنها تا سطحی مشابه شانه‌ی چپ و دوباره کاهش می‌یابد.

در نقطه‌ای بین شانه‌ها و سر، یک خط افقی یا مایل قابل رسم است که به عنوان “خط گردن” (Neckline) شناخته می‌شود. شکستن و بسته شدن قیمت در زیر خط گردن الگو سیگنالی برای وقوع یک بازگشت روند و شروع یک حرکت نزولی می‌باشد.

الگوی سر و شانه‌های معکوس (Inverse Head and Shoulders):

این الگو نسخه معکوس الگوی سر و شانه‌های استاندارد است و نشان‌دهنده پایان یافتن یک روند نزولی و آغاز یک روند صعودی است. در این الگو، شانه چپ و سر تشکیل شده در پایین‌ترین نقاط قیمتی هستند و شانه راست مشابه شانه چپ بر روی سطح مشابهی تشکیل می‌شود. “خط گردن” در این الگو نیز مشابه الگوی استاندارد عمل می‌کند اما به جای آن که شکسته شدن آن نزولی باشد، شکسته شدن خط گردن در این جا به صورت صعودی است و نشان‌دهنده بازگشت روند است.

نکات مهم الگوی سر و شانه‌ها:

– *تأیید الگو*: الگو تنها پس از شکستن و بسته شدن قیمت در زیر یا بالای خط گردن تأیید می‌شود.

– *حجم معاملات*: حجم باید به هنگام تشکیل سر در بالاترین سطح باشد و به هنگام تشکیل شانه راست کاهش یابد، و هنگام شکست خط گردن افزایش حجم معاملات معمولاً مشاهده می‌شود.

– *هدف قیمتی*: اغلب معامله‌گران با استفاده از ارتفاع الگو از خط گردن تا سر، یک هدف قیمتی پس از شکست انتظار دارند.

این الگو در تمامی بازارهای مالی به کار می‌رود و می‌تواند در بازه‌های زمانی مختلفی مانند دقیقه‌ای، روزانه، هفتگی و حتی سالانه رخ دهد. تشخیص صحیح و به‌کارگیری درست این الگو می‌تواند به یک استراتژی معاملاتی موثر کمک کند. انواع الگوها در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به مهم ترین آن ها اشاره کردیم.

چگونه یک سهام را تحلیل تکنیکال کنیم؟

یکی دیگر از الگوهای تحلیل تکنیکال، الگوی سقف دوقولو یا “Double Touch” نام دارد که با این الگو یک سهم را می خواهیم بررسی کنیم:

از بورس تهران یک نمونه در اینجا مثال می زنیم. شرکت سرمایه گذاری سیمان تامین با نماد “سیتا”

چگونه یک سهام را تحلیل تکنیکال کنیم؟

چگونه یک سهام را تحلیل تکنیکال کنیم؟

 

در شکل فوق از نماد سیتا می بینید که در سقف بازار قیمت با برخورد مجدد به سطح مقاومت تشکیل شده، توان عبور به قیمت های بالاتر را نداشته است و با الگوی آرایش کندلی “هارامی” و “ستاره عصرگاهی” شاهد افت قیمت بودیم.

از این الگو در تمام بازارها و در تمام تایم فریم های مختلف می توان استفاده کرد اما باید توجه داشت که قیمت در چه سطحی قرار دارد و قدرت حرکت و پتانسیل قیمت چگونه می باشد. با در نظر گرفتن تمام پارامترهای مختلف می توان با تریگر بوجود آمده در کندل های انتهایی، اقدام به (فروش) کرد. عکس این حالت در کف قیمت شکل می گیرد و درآن حالت می توان اقدام به معامله خرید کرد.

انواع سبک های تحلیل تکنیکال

از مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که روش های تحلیل تکنیکال مختلفی وجود دارد. اکنون به تحلیل تکنیکال به روش الیوت می پردازیم:

روش الیوت ویو یکی از انواع تحلیل تکنیکال می باشد و از پیچیده‌ترین و در عین حال جذاب‌ترین ابزارهای مورد استفاده در بین معامله‌گران حرفه‌ای است. این روش که به دست رالف نلسون الیوت، حسابرس و تحلیلگر مالی، در دهه 1930 مطرح شد، بر اساس نظریه‌ای استوار است که بیان می‌دارد حرکات قیمت در بازارهای مالی به صورت موج‌هایی پیش‌بینی‌پذیر حرکت می‌کنند که پنج موج اصلی رو به رشد (پیشرو) و سه موج اصلی رو به افول (ضدروند) دارند.

مراحل تحلیل به روش الیوت:

  1. *درک موج‌ها*: الگوی الیوت معمولا از هشت موج تشکیل شده است؛ پنج موج در جهت روند (موج‌های انگیزشی) و سه موج علیه روند (موج‌های اصلاحی) می باشند. موج‌های انگیزشی را با اعداد 1 تا 5 نشان می‌دهند و موج‌های اصلاحی را با حروف A تا C مشخص می‌کنند.
  2. *موج‌های پیشرو (رالی)*: این موج‌ها شامل یک روند قوی در جهت کلی بازار هستند. موج‌های شماره 1، 3، و 5 روند صعودی دارند و موج‌های 2 و 4 نقش اصلاحی دارند و اغلب در جهت مخالف موج‌های 1 و 3 ایجاد می‌شوند. معمولا موج 3 قوی‌ترین موج است.
  3. *موج‌های ضدروند (اصلاحی)*: پس از تکمیل پنج موج پیشرو، سه موج اصلاحی شکل می‌گیرند. این موج‌ها در خلاف جهت روند اصلی هستند و به منظور اصلاح و بازگشت قیمت‌ها است.
  4. *فراکتال‌ها*: اساس نظریه الیوت بر این فرض استوار است که هر موج خودش را به صورت فراکتال (یعنی تکرار خود در مقیاس‌های کوچکتر و بزرگتر) تقسیم می‌کند. این بدان معناست که یک موج بزرگ می‌تواند دارای موج‌های کوچکتری باشد که خودشان از الگوی پنج موج پیشرو و سه موج ضدروند پیروی می‌کنند.
  5. *شمارش موج‌ها*: برای استفاده از این روش نیاز است که معامله‌گر موج‌های مختلف را شناسایی و شمارش کند. شمارش صحیح موج‌ها بسیار حیاتی است زیرا تصمیم‌گیری‌های تجاری بر اساس آن‌ها انجام می‌شود.
  6. *نسبت‌های فیبوناچی*: در تحلیل الیوت، استفاده از نسبت‌های فیبوناچی برای پیش‌بینی پایان موج‌ها متداول است. تعاملات بین موج‌ها اغلب با نسبت‌های فیبوناچی مثل 0.618، 1.618 و دیگر نسبت‌ها ارزیابی می‌شوند.
مراحل تحلیل به روش الیوت

مراحل تحلیل به روش الیوت

مراحل تحلیل به روش الیوت

مراحل تحلیل به روش الیوت

چالش‌های تحلیل الیوت:

  1. *ذهنیت بی‌طرف*: تحلیل به این روش نیازمند یک تفکر منعطف و بی‌طرف است. اغلب تحلیل‌گران به دلیل داشتن یک دیدگاه ایجابی یا سلبی پیش فرض، ممکن است موج‌ها را اشتباهی شمارش کنند.
  2. *بی‌قطعیت*: شمارش موج می‌تواند بسیار ذهنی باشد و حتی بین تحلیل‌گران حرفه‌یی نیز تفاوت‌هایی وجود داشته باشد. این امر ممکن است به تفسیرهای مختلف از بازار منجر شود.
  3. *پیچیدگی*: تعداد زیادی قواعد و مستثنیات وجود دارد که باید هنگام تحلیل موج از آن ها آگاه باشید که می‌تواند برای افراد تازه‌کار گیج‌کننده باشد.

تحلیل به روش الیوت ویو می‌تواند یک ابزار بسیار قدرتمند برای معامله‌گر باشد، به ویژه زمانی که به همراه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند شاخص‌های حجم یا میانگین متحرک استفاده می شود. این روش به زمان و تمرین زیادی نیاز دارد تا به‌درستی فراگرفته شود، اما می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تا نقاط احتمالی ورود و خروج، همچنین قله‌ها و دره‌های قیمتی را با دقت بیشتری پیش‌بینی نمایند.

برای تحلیل تکنیکال از چه نرم افزاری استفاده کنیم؟

برای تحلیل تکنیکال به روش الیوت می توان از پلتفرم تحلیلی DT (دینامیک تریدر) استفاده کنید. پلتفرم دینامیک تریدر به برنامه متاتریدر متصل می شود و دیتای قیمت ها را به DT ارسال می کند و تحلیل گر می تواند در پلتفرم دینامیک تریدر تحلیل های الیوتی خود را انجام دهد. این پلتفرم تنها برای تحلیل تکنیکال استفاده می شود و قابلیت معامله گری ندارد، یعنی نمی توان در پلتفرم دینامیک تریدر اقدام به خرید یا فرش کرد. از پلتفرم های دیگر مثل متاتریدر، نینجاتریدر و سایر هم می توان تحلیل تکنیکال انجام داد اما کسانی که تحلیل الیوتی را به صورت حرفه ای انجام می دهند می دانند که این پلتفرم ابزارهای بیشتری را در اختیار تحلیل گر قرار می دهد.

بهترین روش تحلیل تکنیکال

در پاسخ به این که “کدام تحلیل تکنیکال بهتر است” باید پاسخ داد: تکنیکال تلفیقی از تمام ابزارها هست ولی به صورت کلی یک تحلیل گر بازارهای مالی باید تحلیل تکنیکال بدون اندیکاتورها، تحلیل تکنیکال با کمک اندیکاتورها و همچنین سبک تحلیل گری موج شماری الیوت را بداند و از تمام این دانش می تواند تحلیل صحیح تری را ارائه دهد. همچنین همیشه باید از قدرت بازار کمک گرفت. بازار از قوانین طبیعت پیروی می کند و قوانین ریاضی و فیزیک هم در طبیعت وجود دارند. به عنوان مثال: طبق قوانین فیزیک اگر یک گوی را با شتاب پرتاب کنید تا سطحی پیش خواهد رفت که نیروی بیشتری در ابتدا به آن وارد شده باشد و اگر استارت اولیه کم باشد “گوی ” مسافت کمتری را طی می کند. در مارکت هم این مورد بسیار زیاد دیده می شود که اگر شتاب قدرت حرکت قیمت از سطح حمایت کم باشد احتمالا قیمت توان صعود بیشتر را نخواهد داشت و اگر شتاب حرکت قیمت از سطح حمایت زیاد باشد به احتمال زیاد، قیمت سطوح های بالاتری را خواهد دید. همیشه در نظر داشته باشید که در بازار قطعیت وجود ندارد و معامله گر باید انعطاف پذیر باشد.

چک لیست تحلیل تکنیکال

“چک لیست تحلیل تکنیکال” به مجموعه‌ای از مراحل و معیارهایی اشاره دارد که یک معامله‌گر تکنیکال پیش از اتخاذ تصمیم‌های معاملاتی خود باید بررسی کند. این چک لیست به اطمینان از این که تمام جوانب کلیدی در نظر گرفته شده و فرایند تحلیل با دقت و طبق یک رویکرد سیستماتیک انجام گرفته است، کمک می‌کند. در زیر یک نمونه چک لیست تحلیل تکنیکال آورده شده است:

  1. *تعیین بازه زمانی*: تصمیم‌گیری در مورد این که تحلیل حاضر برای چه نوع معاملاتی استفاده می شود؟ برای کدام یک از معاملات روزانه، میان‌مدت یا بلندمدت استفاده می‌شود.
  2. *بررسی روند کلی*: تعیین این که بازار در یک روند صعودی، نزولی یا خنثی قرار دارد و این تعیین به وسیله بررسی قله‌ها و دره‌های قیمتی می‌باشد.
  3. *تجزیه و تحلیل نمودارها*: تحلیل نمودارهای قیمت مانند نمودارهای شمعی، خطی، یا میله‌ای برای یافتن الگوهای نموداری.
  4. *شناسایی سطوح حمایت و مقاومت*: تعیین نقاط کلیدی که می‌توان انتظار داشت در آن ها حرکت قیمتی متوقف شود یا برگشت خواهد داشت.
  5. *بررسی الگوهای نموداری*: انواع الگوهایی همچون سر و شانه‌ها، الگوهای مثلثی، و موارد دیگری که ممکن است علائمی از تغییر در روند را نشان دهند.
  6. *استفاده از شاخص‌ها و اسیلاتورها*: استفاده از ابزارهایی مانند RSI، MACD و باندهای بولینگر برای شناسایی شرایط اشباع خرید یا فروش و سایر سیگنال‌های معاملاتی.
  7. *تحلیل حجم معاملات*: استفاده از داده‌های حجم معاملات برای تعیین قدرت یا ضعف یک روند یا الگو.
  8. *بررسی موج‌های الیوت*: اگر از نظریه موج الیوت استفاده می‌کنید، سعی کنید موج حاکم یا الگوهای اصلاحی را شناسایی کنید.
  9. *استفاده از نسبت‌های فیبوناچی*: تعیین نقاط برگشت احتمالی قیمت با استفاده از نسبت‌هایی مانند دامنه‌های تصحیحی فیبوناچی.
  10. *تعیین استراتژی مدیریت ریسک*: تعیین محل قرار دادن دستورات توقف زیان (stop-loss) و همچنین زمان‌های برداشت سود.
  11. *اشباع قیمت*: آیا شاهد اشباع قیمتی در سطوح مقاومت یا حمایت هستید؟ آیا شاخص‌ها سیگنال‌های متفاوتی را نشان می‌دهند؟
  12. *انعطاف‌پذیری و بازبینی*: آمادگی برای تنظیم یا تغییر استراتژی با اطلاعات جدید یا در صورت تغییر شرایط بازار.

 

این چک لیست می‌تواند به عنوان یک چارچوب اولیه برای تحلیل تکنیکی عمل کرده و به معامله‌گران کمک می‌کند تا دیدگاه منظم و سیستماتیکی به معاملات و فرایند تصمیم‌گیری خود داشته باشند. همچنین باید توجه داشت که این موارد ممکن است بسته به استراتژی و ترجیحات شخصی هر معامله‌گر، تغییر کنند.

خلاصه:

تحلیل تکنیکال، که به مطالعه تاریخچه حرکت قیمت‌ها و حجم معاملات بر پایه نمودارهای قیمتی می‌پردازد، شامل چندین جزء و ابزار اصلی است که برای پیش‌بینی روندهای آتی بازار و اتخاذ تصمیم‌های معاملاتی به کار می‌روند. مهم‌ترین این موارد شامل موارد زیر است:

  1. *نمودارها (Charts)*: ابزار اصلی تحلیل تکنیکی است که به معامله‌گران کمک می‌کند تا الگوها و روندهای قیمت را شناسایی کنند. انواع مختلف نمودارها شامل نمودار خطی، نمودار شمعی (کندل‌استیک)، نمودار میله‌ای (بار) و نمودار نقطه و شماره است.
  2. *روندها (Trends)*: شناسایی روند بازار، چه صعودی و چه نزولی، یا حتی یک بازار خنثی یا بدون روند، اصل مهمی در تحلیل تکنیکال است. روندها معمولا به سه دسته بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تقسیم‌بندی می‌شوند.
  3. *حمایت و مقاومت (Support and Resistance)*: این‌ها سطوح قیمتی هستند که در آن ها اغلب حرکت قیمتی متوقف می‌شود و معکوس می‌شود. سطح حمایت تمایل دارد تا قیمت را بالا نگه دارد، و سطح مقاومت برعکس، نقش سقف قیمتی را ایفا می کند.
  4. *الگوهای نموداری (Chart Patterns)*: الگوهای نموداری انواع مختلفی دارند مانند سر و شانه‌ها، الگوهای مثلثی، پرچم، بنر، کف دوگانه و سقف دوگانه و سایر الگوها که ممکن است نشان دهنده وارونگی یا استمرار روند باشند.
  5. *شاخص‌های تکنیکی (Technical Indicators)*: این شاخص‌ها، که اغلب به صورت ریاضی از قیمت‌ها و حجم‌های گذشته محاسبه می‌شوند، شامل میانگین‌های متحرک، اندیکاتورهای حرکتی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، باندهای بولینگر (Bollinger Bands)، میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) و استوکاستیک می‌شوند.
  6. *حجم (Volume)*: تحلیل حجم معاملات مهم است زیرا میزان حمایت و قدرت پشت یک حرکت قیمتی را نشان می‌دهد.
  7. *نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)*: بر اساس این نظریه، حرکات قیمت در بازارهای مالی پیرو الگوهایی است که در موج‌ها تشکیل می‌شود.
  8. *نسبت‌های فیبوناچی*: این نسبت‌ها برای تعیین سطوح برگشتی یا تصحیحی در روند قیمت استفاده می‌شوند.
  9. *تئوری داو (Dow Theory)*: یکی از قدیمی‌ترین مبانی تحلیل تکنیکی که پیش‌بینی بازارها را بر اساس روندها و سطوح حمایت و مقاومت بررسی می‌کند.
  10. *روش‌های کمّی (Quantitative Analysis)*: شامل استفاده از مدل‌های ریاضیاتی و آماری برای ارزیابی حرکات قیمتی و شناسایی الگوهای معاملاتی.
  11. *سایر ابزارها و تکنیک‌ها*: مانند نقاط پیوت، تحلیل کانال‌های قیمتی و سایر روش‌های مختلف که تحلیلگران تکنیکال در تکمیل استراتژی‌های خود به کار می‌برند.

 

تحلیل تکنیکال می‌تواند در مقیاس‌های زمانی مختلف به کار گرفته شود، و به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که نقاط ورود و خروج به معامله را شناسایی کنند، خطرات را مدیریت کرده و استراتژی‌های معاملاتی بهینه‌ای را توسعه دهند.

omid

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *