الگوهای تحلیل تکنیکال
مقدمه:
در بازار فارکس، تحلیل تکنیکال یکی از روشهای اساسی برای پیشبینی جهت حرکت قیمتها است. این روش بر اصولی مبتنی است با این باور که تاریخچه قیمتها و حجم معاملات میتواند الگوهایی را فراهم کند که به تصمیمگیریهای مرتبط با معاملات در آینده کمک کند. الگوهای تحلیل تکنیکال میتوانند شامل الگوهای قیمتی مانند شمعهای ژاپنی، نقاط پیوت، و خطوط روند باشند. هر الگو به طور جداگانه نشانگر یک شرایط خاص در بازار است و معمولاً با الگوهای دیگر و شرایط بازار ترکیب میشوند تا تصمیمات معاملاتی بهتری گرفته شود.
استفاده از الگوهای تحلیل تکنیکال نیازمند شناخت عمیقی از رفتارهای قیمتی و شرایط بازار است. علاوه بر این، باید به دقت به عواملی مانند اخبار اقتصادی و رویدادهای جهانی نیز توجه شود زیرا میتوانند تأثیر مستقیمی بر رفتار بازار داشته باشند.
با استفاده از الگوهای تحلیل تکنیکال، معاملهگران قادرند تا الگوهای نهفته در بازار را تشخیص دهند و از آنها برای تصمیمگیریهای معاملاتی خود بهرهبرداری کنند. این روش، همراه با مدیریت مناسب ریسک، میتواند به معاملهگران کمک کند تا در بازار پویا و پیچیدهی فارکس بهترین تصمیمات را بگیرند.
روشها و الگوهای زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که شناخت آنها کمک بسیاری به معاملهگران در تحلیل روند بازار میکنند که بتوانند از این طریق به سود بیشتری در معاملات خود دست یابند.
الگوهای تحلیل تکنیکال، سیگنالهایی را به معاملهگران در رابطه با روند صعودی یا نزولی بازار میدهند. سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از خطوط روند در الگوهای قیمت، روند حرکت قیمت را از روی آن تشخیص دهند.
انواع الگوی نموداری
به طور کلی سه نوع الگوی نموداری وجود دارد. هنگامی که روند قیمت دارایی پس از یک الگوی قیمت تغییر جهت میدهد، بهعنوان الگوی بازگشتی شناخته میشود.
یک الگوی ادامهدهنده زمانی رخ میدهد که روند پس از طی یک دوره تثبیت قیمت کوتاه در همان جهت قبلی خود ادامه مییابد. یک الگوی ادامهدهنده دیگری هم وجود دارد و زمانی رخ میدهد که روند پس از طی یک دوره، در محدوده ای از قیمت شروع به نوسان می کند. در این مقاله به انواع الگوها در تحلیل تکنیکال کلاسیک در فارکس می پردازیم. برای آشنایی بیشتر تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
در بالا متوجه شدیم که به صورت کلی، قیمت در سه مسیر قرار دارد، یا قیمت روند صعودی دارد و یا روند نزولی و یا قیمت بدون روند است و قیمت در یک محدوده نوسان دارد.
پس در قالب این سه حالت، الگوهای مختلفی برای تشخیص وجود دارند.
انواع الگوها در تحلیل تکنیکال
به طور کلی میتوان گفت در تحلیل تکنیکال 5 نوع الگو وجود دارد که شامل موارد زیر میشوند:
- الگوهای قیمتی کلاسیک
- الگوهای شمعی یا کندلی
- الگوهای هارمونیک (پترن های هارمونیک)
- امواج الیوت و الگوهای قیمتی آن
- الگوهای اندیکاتوری
در ادامه به بررسی عملکرد تمامی این الگوها می پردازیم.
بخش اول
الگوهای قیمتی کلاسیک:
الگوهای قیمتی یکی از مرسوم ترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند. تشخیص درست خطوط روند و ترسیم آن در الگوهای قیمتی بسیار اهمیت دارد. خطوط روند در واقع مناطق حمایت و مقاومت در نمودار قیمتی را مشخص میکند و نقاط مهم یا تریگرهایی هستند که میتواند به عنوان تاییدی در تداوم روند یا یک هشدار از تغییر روند باشد. به عنوان مثال الگوهای سر و شانه از الگوهای کلاسیک پیشرفته هستند که هنگام تشکیل آنها به احتمال زیاد تغییر روند خواهیم داشت.
الگوهای قیمتی خود عموما به دو دسته الگوهای قیمتی ادامه دهنده و الگوهای قیمتی برگشتی تقسیم میشوند، با این حال الگوهایی نیز وجود دارند که الگوهایی دو طرفه هستند یعنی میتوانند هم تداوم روند و هم حرکت عکس روند قبل را به همراه داشته باشند. در ادامه معروف ترین الگوهای قیمتی را نام میبریم و به توضیحی کوتاه ار آن ها می پردازیم.
1- الگوهای مثلث در تحلیل تکنیکال:
الگوی مثلث یکی از الگوهای ادامه دهنده قیمت است. الگوهای قیمتی ادامه دهنده، pattern یا اشکالی هستند که در صورتی که نمودار قیمتی به آن وارد شود و از آن خارج شود روند قیمت مانند قبل خواهد بود. از جمله متداول ترین الگوهای قیمتی ادامه دهنده میتوان به الگوی پرچم، الگوی مثلث صعودی یا مثلث نزولی اشاره کرد.
تحلیلگران الگوی مثلثی را جزو الگوهای ادامه دهنده طبقهبندی میکنند که به سه دسته «الگوی مثلث صعودی» (Ascending Triangle)، «الگو مثلث نزولی» (Descending Triangle) و «الگوی مثلث متقارن» (Symmetrical Triangle) تقسیمبندی میشوند.
الگوی مثلث صعودی زمانی شکل میگیرد که خط روند در پایین نمودار از خط افقی بالایی عبور میکند. خط افقی بالایی بر روی این نمودار نشاندهنده سطح مقاومت است. قیمت بعد از خروج از این مثلث روند صعودی خواهد داشت، یعنی همچنان قدرت خریداران بیشتر از قدرت فروشندگان است.
الگوی مثلث نزولی یک نسخه معکوس از الگوی مثلث صعودی است. در این الگو، شکست زمانی اتفاق میافتد که خط روند در بالای نمودار از خط افقی در پایین نمودار که نشاندهنده سطح حمایت است، عبور میکند و در ادامه قیمت به پایینتر از سطح حمایت میرسد، یعنی فروشندگان بازار را در دست دارند.
2- الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال:
مستطیل الگویی نموداری است که وقتی قیمت در سطوح حمایت و مقاومت موازی محاصره میشود، شکل میگیرد. الگوی مستطیل نشاندهنده دورهی تثبیت قیمت یا عدم قطعیت بین خریداران و فروشندگان است. در حالی که آن ها به نوبت به یکدیگر مشت میزنند اما هیچ کدام از آن ها پیروز نمیشوند. قیمت، قبل از شکستن سطوح حمایت و مقاومت را بارها لمس و تست میکند. قیمت ممکن است در جهت ایجاد شکست روند شکل بگیرد، خواه صعودی باشد یا نزولی.
در مثال فوق به روشنی میتوانیم ببینیم که این جفتارز با دو سطح قیمت کلیدی محاصره شده که موازی یکدیگر هستند.
باید صبر کنیم تا زمانی که یکی از این سطوح بشکند و روند را در پیش بگیرد.
الگوی مستطیل نزولی
مستطیل نزولی وقتی شکل میگیرد که قیمت مدتی در طول روند نزولی تثبیت شود. دلیل این اتفاق این است که فروشندگان احتمالاً دلیلی برای بالاتر بردن قیمت یا کاهش قیمت از سطوح های تشکیل شده نمی بینند، سطوح های تشکیل شده یک نرخ قیمتی قوی است که با یک دلیل مثل خبر می تواند شکسته شود. پس هرگاه پترن دیدید بدانید که احتمالا معامله گران منتظر خبری هستند و دلیلی برای اضافه کردن حجم معاملات خود ندارند و حتی بخشی از معاملات خود را نقد کرده اند.
در شکل بالا می بینید که قیمت بعد از مدتی نوسان در داخل یک محدوده مستطیلی شکل، از کف مستطیل افت قیمت را شاهد بوده است.
نکته: در اکثر مواقع اگر قیمت روند داشت و در داخل یک پترن مستطیل محدود شده باشد تمایل دارد بعد از شکسته شدن سطح مستطیل، به روند قبلی خود ادامه دهد. در شکل بالا روند نزولی بود که بعد از شکسته شدن قیمت، دوباره قیمت به روند نزولی خود ادامه داد.
الگوی مستطیل صعودی
الگوی مستطیل صعودی یکی از الگوهای ادامهدهنده است که طی روند صعودی شکل میگیرد. زمانی که در یک روند صعودی، شاهد رِنج و نوسان بازار در یک محدوده حمایتی و مقاومتی مشخص باشیم، به اصطلاح گفته میشود که بازار در حال استراحت است. در این مرحله، تنها باید منتظر شکلگیری کامل الگو و شکسته شدن یکی از خطوط حمایت یا مقاومت بود. پس از شکست یکی از خطوط، نمودار قیمتی در همان جهت قبل به حرکت خود ادامه میدهد و میتوان در خصوص معامله، تصمیمگیری کرد.
شناسایی الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
برای شناسایی این الگو، ابتدا باید یک روند مشخص را در نمودار قیمت پیدا کنید که در حال تجدید قوا و تراکم قیمت باشد. پس از پیدا کردن چنین حالتی در نمودار، باید حداقل دو قله و دو دره قیمتی را پیدا کنید که به صورت افقی و به موازات یکدیگر شکل گرفته باشند و این قلهها و درهها به نحوی ایجاد شده باشند که با اتصال آن ها به هم، خطوط حمایت و مقاومت رسم شده و یک الگوی مستطیل تشکیل شود.
3- الگوی لمس دوگانه (Double touch):
دبل تاچ یا سقف دوقلو و یا لمس دوگانه از الگوهای برگشتی می باشد.
شاید بتوان گفت الگوهای برگشتی برای تحلیل گران میتواند جذاب تر باشد چرا که هشدار دهنده شکل گیری یک روند جدید هستند و لازم است که معامله گران در موقعیت معاملاتی خود تجدید نظر کنند. الگوهای سقف و کف دو قلو، سقف و کف سه قلو و الگوی سروشانه از جمله الگوهای برگشتی معروف هستند. برخی از اشکال این الگوها در زیر نشان داده شده است.
در عکس زیر می توانید نحوه ورود به معامله در الگوی سقف و کف دوقلو را مشاهده نمایید.
4- لمس سه گانه (Triple touch):
در شکل زیر الگوهای لمس سه گانه نزولی و صعودی را مشاهده می کنید. در لمس دوگانه و سه گانه “قدرت بازار” از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
5- الگوی سروشانه “Head & Shoulders“ یا تاج پادشاهی “King’s Crown“:
یکی از ابزارهای کاربردی برای پیشبینی روند بازار، الگوهای نمودار قیمت است. الگوی سر و شانه (Head and Shoulders Pattern) یا تاج پادشاهی از مهمترین الگوهای تحلیل تکنیکال است که معاملهگران بازار فارکس، ارز دیجیتال و تمام بازارهای مالی میتوانند از آن استفاده کنند.
آشنایی با الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه (Head and Shoulders Pattern) یا به اختصار H&S به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند پس از پایان یک روند، چگونگی تغییر خط روند بازار را شناسایی کنند. در تحلیل تکنیکال، سر و شانه، الگویی را تشکیل میدهد که نشاندهنده تغییر بازار و شروع روند برگشتی است. سر و شانه الگویی با سه قله است که که قلههای چپ و راست (شانهها) به یک اندازه و قلهی وسط (سر) بلندتر از دو قلهی دیگر است. این الگو وقتی قیمت سهم به سقف خود رسیده و بعد به آخرین حرکت رو به بالای خود میرسد، شکل میگیرد.
الگوی سر و شانه زمانی شکل میگیرد که قیمت به اوج خود برسد و متعاقباً به نقطه صعودی قبلی کاهش پیدا کند.
مزایای الگوی Head and Shoulders
الگوی سر و شانه مانند بسیاری از الگوهای بازگشتی دارای مزایا و معایبی است که باید هنگام استفاده از این الگو، مد نظر قرار داد. مهمترین مزایای الگوی H&S عبارت است از:
الگوی H&S با ارسال سیگنالهای بسیاری قوی، یکی از الگوهای تحلیلی قابل اعتماد است. خط گردن در این الگو یکی از مهمترین فاکتورهایی است که میتواند زمان ورود و خروج در یک معامله را با هدف کسب سود تعیین کند. با استفاده از الگوی H&S میتوان تغییر یک روند صعودی به یک روند نزولی را پیشبینی کرد. برای تشخیص این الگو نیاز به زمان زیادی است و معاملهگر برای تکمیل تمام اجزای الگو باید صبور باشد. مانند هر الگوی دیگری در تحلیل تکنیکال، احتمال خطا در الگوی H&S وجود دارد. (خط گردن ممکن است چند بار شکسته شود و نتیجه مورد انتظار اتفاق نیفتد.) معاملهگر برای شناسایی الگو سر و شانه باید از دانش و مهارت کافی برخوردار باشد و افراد مبتدی ممکن است دچار اشتباه شده و برخلاف روند درست معامله کنند.
بخش دوم:
الگوهای شمعی یا کندلی
نمودار کندل استیک یکی از نمودار های پر استفاده در تحلیل تکنیکال به شمار می رود. این نمودار مانند سایر نمودار ها، تغییرات قیمتی را نشان می دهد و معامله گران می توانند با استفاده از کندل استیک نگاه جزئی تر و دقیق تری در نمودار داشته باشند. از نظر معامله گران نمودار کندل استیک در مقایسه با سایر نمودار ها بسیار جالب تر و تفسیر آن ساده تر است که هر کدام از این کندل ها حرکات قیمت در بازار را نشان می دهد و این کندل ها از دو نوع صعودی و نزولی تشکیل شده اند.
الگوهای شمعی ژاپنی (کندل استیک ها)
در واقع کندل در لغت به معنای شمع و کندل استیک به معنای شمعدان است و با پشت سر هم رسم شدن این الگوها نمودار شمعی به وجود می آید. با استفاده از کندل استیک ها می توانیم به قیمت های بالا، پایین، بسته شدن و باز شدن پی ببریم که نشان گر رفتار، احساسات و نوع تصمیمات معامله گران است. علم کندل شناسی در بازار های مالی با وجود این که زیر مجموعه تحلیل تکنیکال می باشد اما در حوزه روانشناسی بازار هم کاربرد دارد. ترکیبات مختلف بدنه و سایه مفاهیم متفاوتی دارند که معامله گران با بررسی اندازه های سایه و بادی کندل، اطلاعات مهمی از قدرت و ضعف نمودار به دست می آورند.
اجزای یک کندل
کندل ها کمک می کنند که تنها با مشاهده آن ها بتوانیم به اطلاعات دقیق تری نسبت به حرکات قیمت دست پیدا کنیم. اجزای یک کندل به دو بخش مهم تقسیم می شوند.
بدنه: بدنه قدرت خرید و فروش در نمودار کندل استیک را به ما نشان می دهد. بدنه ی بزرگتر نشان گر خرید و فروش بیشتر است.
سایه: سایه یا فتیله نشان دهنده بالاترین و پایین ترین قیمت در آن کندل می باشد.
هر کندل از چهار جزء اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
قیمت باز شدن (open)، قیمت بسته شدن (close)، بیشترین قیمت (high) و کمترین قیمت (low)
الگوهای کندل استیک بسیار زیاد هستند که به مهم ترین آن ها را در این مقاله می پردازیم:
الگوهای شمعی عبارتند از:
دوجی – دوقلو – اسپینینگ تاپ – اینگالف – چکش – ستاره دنباله دار – آرایش ستاره صبحگاهی – آرایش ستاره عصرگاهی.
الگوی دوجی به جز نوع استاندارد آن چند مدل مختلف دارد:
دوجی پایه بلند: در این الگو سایه های بالایی و پایینی بلند هستند.
دوجی سنجاقک: در این الگو قیمت باز و بسته شدن برابر بوده و بیشترین قیمت است.
دوجی سنگ قبر: در این الگو قیمت باز و بسته شدن برابر بوده و کمترین قیمت است.
دوجی چهار قیمت: در این الگو قیمت باز و بسته شدن و بیشترین و کمترین قیمت بسیار به یکدیگر نزدیک هستند.
بخش سوم:
الگوهای هارمونیک
الگوهای هارمونیک با تلفیق اشکال هندسی و اعداد فیبوناچی شکل گرفتهاند و نسبت های فیبوناچی در پترن های هارمونیک بسیار حائز اهمیت است و در نتیجه اعداد فیبوناچی به عنوان پایه و اساس این الگوها به شمار میآیند. الگوهای هارمونیک بیشتر در روش های موج شماری به کار می آیند. شناسایی این الگوها در مقایسه با الگوهای کلاسیک (مانند الگو پرچم)، به تمرین بیشتری نیاز دارد. اما با یادگیری این الگوها میتوان به سادگی روند آینده نمودار قیمت را پیشبینی نمود.
این الگوها اغلب به شکل M ،W و یا ترکیبی از هر دو نمایان میشوند. با محاسبه نسبتهای فیبوناچی بین نقاط مهم الگو، میتوان رشد یا افت قیمت را تخمین زد. ساختار تمامی الگوهای پنج نقطهای شبیه به یکدیگر است و تنها در طول خطوط و نسبتهای فیبوناچی، با یکدیگر تفاوت دارند. درنتیجه با یادگیری یکی از این الگوها، فهم سایر الگوها آسانتر خواهد شد.
1- الگوی AB=CD
این الگو را میتوان سادهترین الگوی هارمونیک نام برد. تشخیص این الگو در نمودار قیمت بسیار ساده است. در الگوی ab=cd صعودی نقطه D ابتدای رشد پر قدرت قیمت بوده و میتوان در این نقطه با ارسال سفارش خرید وارد معامله شد.
نسبتهای فیبوناچی در الگوی AB=CD نزولی نیز همانند الگوی AB=CD صعودی است و تنها تفاوت آنها، وارونه بودنشان خواهد بود. در الگوی AB=CD نزولی، نقطه D شروع افت شدید قیمت است. در بازارهای دوطرفه میتوان با ارسال سفارش فروش در این نقطه و سپس خرید در قیمتهای پایینتر، سود مناسبی را از این الگو کسب کرد. معمولا پایان حرکت یک روند به صورت سه موجی یا تشکیل الگوی AB=CD می باشد.
2- الگوی گارتلی
این الگو در دو حالت صعودی و نزولی نمایان خواهد شد. الگوی صعودی گارتلی به شکل M و الگوی نزولی گارتلی به شکل W است. در حالت صعودی این الگو نقطه X پایین تر از D و نقطه A بالاتر از C قراردارد. نقطه D ابتدای روند پر قدرت صعودی بوده و میتوان در این نقطه با ارسال سفارش خرید وارد معامله شد.
3- الگوی پروانه
الگوی پروانه در دو حالت صعودی و نزولی نمایان خواهد شد. الگوی صعودی پروانه به شکل M و الگوی نزولی پروانه به شکل W است و معمولا در روش الیوت و موج شماری، در انتهای یک روند، الگوی پروانه تشکیل می شود.
این الگو از نظر شکل شبیه به الگوی گارتلی است با این تفاوت که در حالت صعودی الگوی پروانه، نقطه D پایینتر از نقطه X یعنی در مبدا الگو قرار دارد. همچنین الگوی پروانه، اصلاحهای قیمتی عمیقتری نسبت به الگوی گارتلی دارد. در نتیجه در این الگو، قیمت نوسانات شدیدتری را تجربه خواهد کرد.
الگوهای دیگری هم هستند مانند:
1- الگوی هارمونیک خفاش “Bat“
2- الگوی هارمونیک خرچنگ “Crap”
3- الگوی هارمونیک کوسه “Shark”
4- الگوی هارمونیک سایفر.
تمام این الگوهای می توانند به صورت عمیق هم تشکیل شوند. مثل الگوی خرچنگ عمیق.
نکته: این الگوها با درصد های فیبوناچی ای که برای آن ها تعریف شده است در ناحیه یک مثلثاتی شکل گرفته و از اهمیت بالایی برخوردارند. الگوها می توانند در ناحیه دو یا سه و یا چهارم مثلثاتی شکل بگیرند و درصد های فیبوناچی آن ها متفاوت باشد. به عنوان مثال الگوی پروانه می تواند 4 شکل مختلف با 4 نسبت های فیبوناچی داشته باشد. پس تعداد الگوهای هارمونیک بسیار زیاد می شوند که مهم ترین آن ها، الگوهای تشکیل شونده در ناحیه یک مثلثاتی است.
بخش چهارم
الگوهای امواج الیوت
امواج الیوت از مهم ترین ابزارها برای تشخیص روند آینده بازار به حساب می آید و مبنای آن بررسی تحرکات قیمتی در بازار است. استفاده از الیوت در واقع سرآغاز تحول بزرگی در سبک تحلیل های تکنیکال نیز بوده است. تفاوت این ابزار جدید با ابزارهای قبلی در افزودن یک بعد جدید برای تحلیل بوده که همانا مفهوم زمان می باشد. در حالی که تمامی روش های پیشین بر دو مفهوم قیمت و الگو استوار بودند، با ورود الگوی الیوت، زمان نیز به این پارامترهای افزوده شد. در ادامه این مقاله به بررسی این الگو خواهیم پرداخت.
موج های اصلاحی همواره در خلاف جهت روند و شامل سه موج اصلی (A,B,C) هستند. تکرار این الگو های اصلاحی الیوت در قالب های ریزتر و جزئی تر نیز غیرقابل اجتناب بوده و در اغلب موارد رخ می دهد. در واقع موج های ریزشی همواره در خلاف جهت اصلی روند هستند و به نوعی ساز مخالف را می نوازند.
موج های پنج گانه:
موج اول :در واقع ابتدای شروع حرکت یک روند صعودی به صورت پر شتاب است. این موج را به دلیل نامعلوم بودن ابعاد حرکتی و علل آن، موج مافیا می نامند و هیچ کس هیچ چیز در مورد روند نمی داند.
موج دوم : موجی که در آن خریداران سود خود را نقد می کنند و قیمت کاهش پیدا کرده و عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد.
موج سوم : موجی متعلق به تمامی معامله گران و تحلیل گران نرمال بازار است که موج پرقدرتی بوده و بالاترین قله و بلندترین طول را تشکیل می دهد.
موج چهارم : همانند موج دوم، موج چهارم شکل می گیرد و عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد.
موج پنجم : موجی که هر غیرحرفه ای و تازه کاری را حرفه ای کرده است. با افزایش قیمت ها در گذشته غیرحرفه ای ها را تحریک به خرید کرده و قیمت به صورت آهسته در این موج صعود می کند.
در مورد موج های سه گانه اصلاحی نیز این گونه می توان گفت که :
موج A : پس از خرید پرسودی که معامله گران بزرگ کسب کردند اکنون اقدام به نقد سود خود می کنند و عرضه نسبت به تقاضا افزایش می یابد و این عرضه می تواند در ابتدا پرشتاب باشد.
موج B : در اکثر مواقع، با کاهش قیمت در موج A، زمانی که قیمت افت قابل توجهی داشته باشد یک گروه از خریدران را تحریک به خرید می کند و باعث افزایش قیمت اما به صورت آهسته در این موج می گردد.
موج C : با افزایش قیمت در موج B که به صورت آهسته صورت گرفته است، اکنون برای آن دسته از معامله گرانی که در سود هستند ترسی به وجود می آورد که شاید قیمت نزولی باشد. از این رو افرادی که سودهای خود را در گذشته نقد نکرده اند اقدام به نقد سود خود می کنند که این امر باعث کاهش قیمت و تشکیل موج C می شود.
بخش پنجم
الگوهای اندیکاتوری
از الگوهای بسیار قدرتمند با کمک اندیکاتور، می توان دایورجنس ها “Divergence” را نام برد. دایورجنس ها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند.
1- واگرایی معمولی “Regular Divergence” که به صورت مخفف با RD نمایش داده می شود.
2- واگرایی مخفی “Hidden Divergence” و معمولا به صورت مخفف با HD نمایش داده می شود.
در عکس بالا، الگوی واگرایی مخفی نزولی به نمایش گذاشته شده است. این الگو در دل روند یک قیمت تشکیل شده است و نشانه ادامه دار بودن روند قیمت می باشد.
نتیجه:
پیدا کردن روشی برای پیشبینی دقیق تحرکات قیمتی، همواره یکی از نیازهای اصلی معاملهگران است. با توجه به انواع الگوها در تحلیل تکنیکال، میتوان نتیجه گرفت که در بازار فارکس، استفاده از این الگوها به عنوان ابزارهای تحلیلی، بسیار مهم است. الگوهای قیمتی کلاسیک میتوانند به ما کمک کنند تا الگوهایی مانند سر و شانه، مثلث و پرچم را تشخیص دهیم و در نتیجه مسیر حرکت قیمت را پیشبینی کنیم. الگوهای شمعی نیز اطلاعات مهمی ارائه میدهند، زیرا هر نوع شمع میتواند نشان گر تغییرات قیمتی و روندهای بازار باشد. الگوهای هارمونیک و امواج الیوت نیز به ما کمک میکنند تا الگوهای پیچیدهتر را در بازار تشخیص دهیم و با استفاده از این تحلیلها، مسیر آینده حرکت قیمت را بهتر پیشبینی کنیم. در نهایت، الگوهای اندیکاتوری میتوانند به ما اطلاعات مفیدی در مورد قدرت و جهت حرکت بازار ارائه دهند. بنابراین، استفاده هوشمندانه از این الگوها و ترکیب آن ها میتواند به ما در تصمیمگیریهای موفق در بازار فارکس کمک کند.