انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
مقدمه:
تحلیل تکنیکال شامل مفاهیم بسیار مهمی است که هریک از آنها میتوانند ابزاری سودمند برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه در معاملات باشند. یکی از این مفاهیم بسیار مهم، مفهوم واگرایی (Divergence) است. در این مقاله، ابتدا با انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال و نحوه شناسایی آن آشنا میشویم و مزایا و معایبی را که در استراتژیهای معاملاتی دارد، بررسی میکنیم. خواه یک تریدر تازهکار باشید یا باتجربه، درک مفهوم واگرایی میتواند ابزاری ارزشمند برای شما در معاملات باشد.
واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
واگرایی در تحلیل تکنیکال به وضعیتی اشاره دارد که در آن قیمت یک دارایی و یک اندیکاتور تکنیکال، مانند یک اسیلاتور (نوسانساز)، خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند. برخی از پرکاربردترین شاخصها و اسیلاتورها شامل شاخص مکدی (MACD)، استوکاستیک (Stochastics)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، اندیکاتور AO (Awesome Oscillator)، اندیکاتور CCI و شاخص ویلیامز R% هستند.
واگرایی اغلب سیگنال مهمی به تریدرها و سرمایهگذاران میدهد؛ زیرا ممکن است نشاندهنده یک تغییر بالقوه در روند جفت ارز باشد. این نشان میدهد که مومنتوم پشت حرکت قیمت، در حال ضعیف شدن یا تغییر جهت است؛ یعنی یک روند معکوس احتمالی در راه است.
نحوه شکلگیری واگراییها
واگراییها زمانی ایجاد میشوند که بین پرایس اکشن و مومنتومی که یک شاخص تکنیکال اندازهگیری کرده است، ناهماهنگی وجود داشته باشد. اغلب واگراییها نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت رخ میدهند. درنتیجه، واگرایی نهتنها میتواند زمانبندی ورود به یک معامله در یک روند را نشان دهد، بلکه میتواند در درک سطوح حمایت و مقاومت هم مفید باشد.
واگراییها همیشه و در هر بازه زمانی ممکن است اتفاق بیفتند. بااینحال، بهترین نتایج از آن زمانی حاصل میشود که واگرایی در بازههای زمانی بالاتر، مثلاً نمودار ۴ ساعته یا بیشتر مشاهده شود.
یکی از رایجترین اشتباهاتی که اغلب تریدرها در معاملات واگرایی مرتکب میشوند این است که انتظار دارند هنگام مشاهده واگرایی، قیمت به روش خاصی رفتار کند. این کاملاً نادرست است؛ زیرا صرف شکلگیری واگرایی به این معنا نیست که قیمت حتماً معکوس خواهد شد. بارها مشاهده شده است که برخلاف چیزی که واگرایی نشان داده است، قیمت در خلاف جهت موردانتظار حرکت کرده است.
انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
در اصل چهار نوع واگرایی داریم، ولی همه آنها در دو دسته کلی واگرایی معمولی و واگرایی پنهان قرار میگیرند. هریک از این دو دسته، به دو دسته دیگر یعنی واگرایی صعودی (Bullish Divergence) و واگرایی نزولی (Bearish Divergence) تقسیم میشوند.
۱. واگرایی معمولی یا کلاسیک (Regular divergence)
زمانی رخ میدهد که جهت حرکت قیمت یک دارایی با جهتی که یک شاخص تکنیکال نشان میدهد متفاوت باشد. این بهمعنای آن است که احتمالاً روند در حال ضعیف شدن است و ممکن است برگشت روند اتفاق بیفتد.
واگرایی معمولی نزولی (Regular Bearish Divergence)
زمانی رخ میدهد که پرایس اکشن اوج بالاتری نسبت به اوج قبلی را نشان میدهد، در حالیکه اندیکاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی، اوج پایینتری نسبت به اوج قبلی را تشکیل میدهد. این نشان میدهد که روند صعودی حاکم ممکن است مومنتوم خود را از دست بدهد و یک روند برگشتی نزولی ایجاد کند.
واگرایی معمولی صعودی (Regular Bullish Divergence)
هنگامی رخ میدهد که پرایس اکشن کف پایینتری نسبت به کف قبلی را تشکیل میدهد، در حالیکه اندیکاتور کف بالاتری نسبت به کف قبلی ایجاد میکند. در نتیجه، احتمال اینکه روند نزولی جاری تضعیف شود و یک روند برگشتی رو به بالا داشته باشیم زیاد است.
۲. واگرایی پنهان (Hidden divergence)
واگرایی پنهان هم تا حدودی مشابه واگرایی معمولی است؛ هرچند تفاوتهایی دارند. این نوع واگرایی زمانی رخ میدهد که قیمت دارایی در حال تشکیل اوج بالاتر (کف پایینتر) است؛ اما اندیکاتور اوج پایینتر (کف بالاتر) را تشکیل میدهد. این میتواند نشان دهد که روند ممکن است در جهت فعلی ادامه یابد.
واگرایی پنهان نزولی (Hidden Bearish Divergence)
زمانی اتفاق میافتد که پرایس اکشن اوجهای پایینتر از اوج قبلی (برعکس واگرایی معمولی نزولی) را تشکیل میدهد، در حالی که اندیکاتور اوجهای بالاتری را نسبت به اوج قبلی ایجاد میکند. این نوع واگرایی در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و در نتیجه، احتمال ادامه روند نزولی وجود دارد.
واگرایی پنهان صعودی (Hidden Bullish Divergence)
هنگامی رخ میدهد که پرایس اکشن کفهای بالاتر از کف قبلی را ایجاد میکند، در حالیکه اندیکاتور کف پایینتری نسبت به کف قبلی را تشکیل میدهد. این نشان میدهد که روند صعودی موجود همچنان قوی است و احتمالاً ادامه خواهد یافت.
نکته ۱: واگرایی صعودی معمولاً بهعنوان یک سیگنال خرید و واگرایی نزولی معمولاً بهعنوان یک سیگنال فروش در نظر گرفته میشود.
نکته ۲: واگرایی معمولی ممکن است نشان دهد که زمان مناسبی برای برعکس کردن یک موقعیت است، درحالیکه واگرایی پنهان ممکن است نشان دهد که زمان مناسبی برای حفظ یک موقعیت یا بزرگترکردن اندازه آن است.
نکته ۳: واگرایی معمولی قویتر از واگرایی پنهان است.
نحوه شناسایی واگرایی
مراحل شناسایی واگرایی به شرح زیر است:
۱. انتخاب یک شاخص تکنیکال
شاخص تکنیکالی را که میخواهید برای شناسایی واگرایی از آن استفاده کنید، انتخاب کنید.
۲. بررسی حرکات قیمت و شاخص
حرکات قیمت دارایی و حرکات شاخص تکنیکال را ارزیابی کنید. بهدنبال وضعیتهایی بگردید که در آنها جهت حرکت قیمت با جهت حرکت شاخص مخالف است.
۳. مقایسه کف و اوج قیمتها
اوج و کفی را که نمودارهای قیمت و شاخص نشان میدهند، شناسایی کنید. در واگراییهای صعودی، قیمت به کف میرسد ولی شاخص اوج قیمت را نشان میدهد. در واگراییهای نزولی، قیمت به اوج میرسد ولی اندیکاتور کف قیمت را نشان میدهد.
۴. تأیید سیگنال
پس از شناسایی نوع واگرایی، سیگنال را با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال نظیر شاخصها یا الگوهای نموداری مقایسه کنید تا ببینید آن را تأیید میکنند یا نه.
۵. اتخاذ تصمیمات معاملاتی
در این مرحله بر اساس تحلیلهای خود، باید تصمیم بگیرید که میخواهید دارایی (در فارکس، جفت ارز) مدنظرتان را بخرید، بفروشید یا دست نگه دارید. در نظر داشته باشید که واگرایی فقط یک ابزار در تحلیل تکنیکال است و نباید بهطور انحصاری برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی به آن تکیه کنید.
شاخصهای تکنیکال رایج برای شناسایی واگرایی
شاخصهای تکنیکال مختلفی وجود دارد که معاملهگران بهطور معمول هنگام شناسایی واگرایی در بازارها از آنها استفاده میکنند. برخی از شاخصهای محبوب عبارتند از:
۱. شاخص قدرت نسبی (RSI): این یک شاخص مومنتوم است که سرعت و تغییرات حرکات قیمت را اندازهگیری میکند. بهطور معمول، برای شناسایی شرایط فشار خرید یا فشار فروش و برگشتهای احتمالی روند استفاده میشود.
۲. شاخص مکدی: این یک شاخص مومنتوم است که روند را دنبال میکند و رابطه بین دو میانگین متحرک از قیمت یک دارایی را نشان میدهد. بهطور معمول برای شناسایی جهت روند و احتمال برگشت روند استفاده میشود.
۳. اسیلاتور استوکاستیک: این شاخص مومنتوم، قیمت بستهشدن جفت ارزها را با دامنه قیمت آن طی یک دوره زمانی مشخص مقایسه میکند. بهطور معمول برای شناسایی شرایط فشار خرید یا فروش و احتمال برگشت روند استفاده میشود.
۴. شاخص توان بسته (RVI): این یک شاخص فنی است که قدرت یک روند و جهت آن را اندازهگیری میکند. بهطور معمول برای شناسایی برگشتهای احتمالی روند و تأیید جهت روند استفاده میشود.
مزایا و معایب استفاده از واگرایی در معاملات
مانند هر ابزار تحلیل تکنیکال دیگری، استفاده از واگرایی در معاملات مزایا و معایبی دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
مزایای واگرایی در تحلیل تکنیکال
- واگرایی میتواند اولین نشانهای از یک برگشت بالقوه روند باشد که به معاملهگران اجازه میدهد قبل از اینکه روند واقعاً جهت خود را تغییر دهد، موقعیتهای خرید یا فروش را خود را باز کنند یا ببندند.
- واگرایی یک معیار مستقل از مومنتوم (شتاب حرکت قیمت) است که میتواند برای تأیید یا رد روندهای قیمتی استفاده شود.
- شناسایی واگرایی با استفاده از شاخصهای تکنیکال رایج، آسان است. بنابراین، هر تریدر با هر سطحی از مهارت میتواند از آن استفاده کند.
- از واگرایی میتوان بههمراه سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال، مانند سطوح حمایت و مقاومت، برای تأیید بیشتر سیگنالهای معاملاتی استفاده کرد.
معایب واگرایی
- شناسایی واگرایی نیازمند تفسیر ذهنی است که برای هر تریدر ممکن است متفاوت باشد.
- واگرایی میتواند سیگنالهای کاذب ایجاد کند؛ بهویژه در بازارهای پرنوسان که ممکن است به ورود یا خروج زودهنگام تریدرها بینجامد.
- گاهی ممکن است بهدرستی زمان دقیق برگشت روند را پیشبینی نکند.
- کاربرد واگرایی محدود است و ممکن است در برخی شرایط بازار برای مثال، بازارهای خنثا (Sideway)، درست عمل نکند.
سخن پایانی
در این مطلب درباره انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. این ابزار سودمند میتواند بهعنوان سیگنال خرید یا فروش در بازار استفاده شود. بااینحال، نمیتوان برای اتخاذ تصمیمات ترید، تنها به همین ابزار متکی بود. هنگام مقایسه شاخصها برای استفاده در شناسایی واگرایی، درنظرگرفتن نقاط قوت و ضعف هر شاخص، بسیار مهم است. معاملهگران همچنین باید دارایی مورد معامله و بازه زمانی مورد استفاده را در نظر بگیرند، زیرا برخی شاخصها ممکن است برای داراییها یا بازههای زمانی خاصی مؤثرتر از بقیه باشند.
https://www.orbex.com/blog/en/2023/08/guide-trading-divergence-types-divergence
https://trendspider.com/learning-center/what-is-divergence-in-technical-analysis/